جای نو مبارک
امروز می خواستیم بریم مهمونی دیدم تو کریر سختته رفتیم با بابا پاساژ گلستان ساک حمل با یه لباس خوشکل که بابا پسندید خریدیم.مبارکت باشه عزیزم ...
نویسنده :
مینا
17:57
جشن ورود فرشته خدابه دنیای ما
امروز ١٥ شهریور بود .بابا به مناسبت بدنیا اومدن شما یه جشن بزرگ گرفت.از دو هفته مونده بود به بدنیا اومدن شما من و بابا رفتیم سالن رویای آبی رو گرفتیم.البته خیلی جاها روگشتیم ولی من اصرار داشتم یه جایی باشه که هم بزاره از ساعت ١١ تا ٤ مراسم داشته باشیم و هم موزیک زنده داشته باشه. سالن قشگی بود.به مناسبت ورود شما هم تمام سالن گل آرایی شده بود.صبح من رفتم آرایشگاه و بعدش حاضر شدیم رفتیم سالن.200 تا مهمون دعوت کرده بودیم.اول که وارد سالن شدیم خانم عکاس از من و تو و بابا چند تا عکس انداخت و بعدش تک تک مهمونا اومدن.تا ساعت 3 جشن و پایکوبی داشتیم و بعدشم ناهار و دسر .خیلی خیلی خوش گذشت.ولی آرمینای قشنگم تو با وجود اون همه سرو صدا اصلا از خواب ناز...
نویسنده :
مینا
14:07
عزیزم همیشه یاد خدا باش
سلام مامانی یادم رفته بود بگم که روز سومی که بدنیا اومدی باباجون تو گوشت اذان و اقامه گفت و روز هفتم تولدت برات گوسفند عقیقه کردیم.همه این کارا برای سلامتیت بود و برای اینکه همیشه خداوند یار و یاورت باشه. فرشته من امیدوارم هیچ وقت از یاد خدا غافل نشی همه ببعی های دنیا فدات ...
نویسنده :
مینا
15:39
آخی نافت کو؟؟؟؟؟؟
امروز دقیقا ده روزت تموم شد و ااز دست اون زردی بدجنسم خلاص شدی.بعدازظهر که مامان جون بردت حموم دید که نافت افتاده.مبااااااااااااااااااااااارکه کلی خونه رو زیرو رو کردیم تا بالاخره ناف شما رو تو یکی از لباسات پیدا کردیم.خوب خدا رو شکر از دست این نافم خلاص شدی. ...
نویسنده :
مینا
0:26
فرشته کوچولو به کلبه عشق ما خوش اومدی
یه روز تو ماه قشنگ خدا که مهمونش بودیم.خدا از من و بابا حسابی پذیرایی کرد و بهترین و زیباترین هدیه رو به ما تقدیم کرد و از ما قول گرفت که حافظش باشیم.پس: خدایا توانی عطا فرما تا با پرورش صحیح شکرگذار نعمتت باشیم و خود حافظش باش آرمینا جون 20 مرداد 1390 در بیمارستان جم توسط دکتر نازنین آریانژاد به روش سزارین بعد از گذروندن خیلی مشکلات که با یاد اون شیرین می شد بدنیا اومد و با بدنیا اومدنش زندگی مامان و باباش رو پر از شادی و برکت کرد. این اولین عکس از صورت ناز دختر گلمه همه می گن قشنگترین نوزادی هستی که دیدن.سفید مثل برف و معصوم مثل فرشته ها ...
نویسنده :
مینا
17:47